در گفتگو با دکتر محمدحسن شاهرودی استاد بازنشسته گروه پروتزهای دندانی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه تهران:

 

  • آقای دکتر خودتان را برای خوانندگان این گفتگو معرفی فرمایید. 

من محمدحسن شاهرودی متولد 23 فروردین 1327 هستم. فارغ‌التحصیل دوره عمومی و تخصص از دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران شده‌ام و پس‌ازآن فلوشیپ را به مدت یک سال در دانشگاه فلوریدا آمریکا گذراندم و در همان زمان در حین تحصیل استادیار نیز بوده‌ام. اکنون هم بازنشسته دانشگاه تهران هستم. البته به‌عنوان استاد مدعو هفته‌ای یک‌بار به دانشکده می‌روم و باقی روزها در مطب هستم.

  • آقای دکتر چه عاملی درروند زندگی شما تأثیر بسزایی داشته تا به نقطه‌ای که هم‌اکنون هستید برسید؟

بیشترین فردی که در زندگی من تأثیر داشت پدرم بود، ایشان فردی فرهنگی بود و به من همیشه می‌گفت دو زبان را از من یاد بگیر یکی فرانسه و دیگری ادبیات فارسی، به ادبیات فارسی خیلی تأکید داشت و شعر زیاد به من می‌آموخت و خیلی به تربیت من که اولین فرزند خانواده بودم تأکید داشت، ایدئولوژی پدرم این بود که اگر اولین فرزند خوب شود باقی هم خوب خواهند شد بنابراین روی تعلیم و تربیت من خیلی تأکید داشت. بعد از ایشان معلمین و اساتید دانشگاه بخصوص شخص آقای دکتر دادمنش تاثیر بسزایی در روند زندگی من داشتند.

  • آقای دکتر از دوران دانشجویی‌تان برایمان بگویید؟

من ورودی سال 46 هستم، دو سال اول با دانشجوهای پزشکی در دانشگاه تهران همکلاس بودیم و از سال سوم به دانشکده دندانپزشکی رفتیم، برخی ترم‌ها من شاگرداول بودم و برخی ترم‌ها یک خانم دیگری بود درنهایت این خانم که همکلاسی ما بود شاگرد اول و بورسیه شد. دوران دانشجویی‌مان خیلی خوب بود من یکی از آرزوهایم این است که دوباره باهم دوره‌ای‌هایم دورهم جمع‌شویم یک‌بار دو سال پیش بود سعی کردم همکلاسی‌ها را دعوت کنم اما نتوانستم بیش از 20 نفر را جمع کنم، البته خیلی‌ها حضور نداشتند یا شهرستان بودند یا به رحمت خدا رفتند بعضی‌ها هم خارج از ایران هستند با این اوصاف یک‌شب خاطرات دوره دانشجویی را باهم دوره کردیم و واقعاً دوران شیرینی بود. یکی دیگر از آرزوهایم این است که باز همه‌ی خانواده‌ پدری بتوانیم دور یک سفره بنشینیم.

  • پس از اتمام دوره دانشجویی مشغول به چه‌کاری شدید؟  

من فارغ‌التحصیل سال 52 دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران هستم پس‌ازآن به خدمت نظام رفتم و به نیروی دریایی ملحق شدم که خیلی به هم خوش گذشت و چقدر افسرهای خوبی داشت خیلی باادب و باشخصیت بودند. در آن دو سال من در دندانپزشکی بوشهر خدمت می‌کردم بعدازآن در سال 54 آمدم تهران و بالباس نیرو دریایی به دیدار اساتیدم رفته بودم که استادم دکتر دادمنش من را دید و گفت ما یک نفر برای بخش می‌خواهیم ردیف استخدامی دکتر مصفا خالی‌شده بود، ایشان بازنشسته شده بودند و ردیف ایشان خالی‌شده بود و من را برای آن بخش می‌خواستند. وقتی‌که آگهی برای استخدام کردند 4 نفر حضور پیدا کردیم که در آن امتحان حضور داشتیم، هر سه نفر وقتی کار عملی را امتحان دادیم خودشان گفتند که حق تو هست وقتی کار عملی دستی من را دیدند اذعان کردن که حق تو هست که انتخاب شوی، در بخش تئوری هم که من همیشه شاگرد تاپ کلاس بودم و حتی بورس بنیاد پهلوی آن موقع را می‌گرفتم، هرسال هرکسی شاگرداول می‌شد ماهی 500 تومان به او کمک‌هزینه تحصیل می‌دادند که خیلی پول زیادی بود، به هر ترتیب من در آن زمان استخدام دانشگاه تهران شدم و از اول مهر 54 در دانشگاه تهران به‌عنوان مربی حکم صادر شد. در اینجا باید از سه استاد که خیلی مدیونشان هستم یاد کنم. اول دکتر دادمنش است، این مرد خیلی باگذشت و فداکار بود در حق حرفه و شاگردانش خیلی لطف داشت. دومین استاد من دکتر مسگر زاده است، ازنظر علمی و جراحی خیلی خوب به ما آموزش دادند و ازنظر حسن خلق و ادب و نزاکت ایشان یک الگو بودند، سومین استاد هم دکتر جاوید است، در تمام مدتی که من در آمریکا بودم مثل یک برادر بزرگ‌تر به من لطف داشت و از من مراقبت کرد. اساتید خوب زیاد داشتم اما این سه نفر شاخص هستند و خیلی به یاد من مانده‌اند. من تا سال 82 در دانشگاه کارکردم و زمانی که 30 سال از کارم در دانشگاه گذشت به تقاضای خودم بازنشسته شدم و بعدازآن به‌عنوان استاد مدعو به دانشگاه رفتم.

  • آقای دکتر چه سالی پروانه مطب گرفتید؟

سال 54 پروانه کار و مطب در تهران گرفتم، مطب را به‌اتفاق آقای دکتر ضرابیان باهم راه انداختیم و 13 سال در یک مطب طبابت کردیم بعد به مطب فعلی‌مان آمدیم. اینجا دو واحد گرفتیم و در کنار هم کارکردیم. در این مدت 52 سال که باهم دوست هستیم من بدی از ایشان ندیدم و همیشه دوستان خوبی بوده‌ایم.

 

  • اوقات فراقت؟

به مطالعه خیلی علاقه دارم، یا مطالعه علمی می‌کنم یا روزنامه و چیزهای متفرقه مثل ادبیات فارسی مطالعه می‌کنم. من در مطب چند کتابخانه دارم اینجا پر از کتاب هست بیشتر این کتاب‌ها را برای مریض‌ها گرفتم و یا خودشان برایم آوردند. یکی از مریض‌های من می‌گفت دکتر هر موقع قرار است به مطب شما بیایم، زودتر راه می‌افتم تا این کتاب‌ها را مطالعه کنم.

خودم تا جایی که بتوانم مطالعه می‌کنم صبح‌ها گاهی اوقات پنجره را باز می‌کنم چایی یا میوه‌ای کنارم می‌گذارم و شروع به مطالعه می‌کنم و سعی می‌کنم به موبایل وابسته نشوم. کتاب را دوست دارم و ورق زدن کاغذ کتاب احساس خوشایندی برای من دارد.

 

  • در کنگره‌های دندانپزشکی حضور پیدا می‌کنید؟

تقریباً از سال 53 در تمام کنگره‌ها شرکت کردم. سال 53 از نیروی دریایی مرخصی گرفتم و آمدم هتل شرایتون تا در کنگره دندانپزشکی حضور پیدا کنم. آن زمان تازه ایمپلنت‌های وایتروس کربن آمده بود و بحث راجع به آن موضوع‌ها بود. اولین کنگره‌ای که به‌عنوان سخنران شرکت کردم در یک تیبل کلینیک حضور داشتم و اتفاقاً جایزه نفر اول را هم گرفتم. تا امروز تقریباً در تمام کنگره‌ها حضور داشتم چه به‌عنوان سخنران چه به‌عنوان مدیر پانل و حتی به‌عنوان شرکت‌کننده. من تا آخر عمرم دوست دارم شاگرد باشم و به هرکسی که صحبت علمی کند گوش می‌دهم لازم باشد نوت برمی‌دارم و در خانه پاک‌نویس می‌کنم و آن را نگه می‌دارم. من آن‌قدر جزوه‌های خوبی داشتم، همکلاسی‌هایی که به دلیلی نتوانسته بودند سر کلاس حاضر شوند جزوه‌های من را می‌گرفتند و از روی آن کپی بر میداشتند. 

  • به نظر شما انجمن‌های دندانپزشکی چه‌کارهایی را باید در اولویت قرار دهند؟

اولویت‌های انجمن پروتز زیاد است، انجمن‌ها در خارج تصمیم‌گیرنده کل آن رشته در مملکت هستند یعنی کل پروتز یک مملکت را انجمن پروستودونتیست‌های آن اداره می‌کند. نظارت بر واردات، تعرفه‌ها و صلاحیت افراد مسائلی که اخیراً با آن روبرو هستیم باید به جدیت از طرف انجمن‌ها بررسی شود. تعرفه های دندانپزشکی خیلی متفاوت است، یک دکتر خیلی منصفانه عمل می‌کند و یکی دیگر می‌بینید شارژش خیلی بالا رفته است. البته فردی که شارژش بالا است من میدانم متریال آن‌چنانی هم مصرف می‌کند بالطبع هزینه هم زیاد است مثلاً برای پروتز، یک عدد کراون را می‌توان با یک فلز 5 هزارتومانی ساخت و می‌توان با یک فلز 500 هزارتومانی همان را ساخت یعنی صد برابر بیشتر که وابسته به نوع آلیاژ متفاوت است. نظارت مستقیم به مطب‌ها را باید انجمن‌ها انجام دهند. متأسفانه الآن بحث کارت‌خوان مطرح است که میگویند نظام پزشکی باید رسیدگی کند اما این موضوع کار انجمن‌ها است. واردات مواد، تعرفه‌ها و. تنها مرجعی که می‌تواند تصمیم درست و معقول بگیرد خود انجمن‌ها هستند نه نظام پزشکی و وزارت بهداشت. انجمن‌ها خیلی خوب و مفید هستند به شرطی که هم خودشان بخواهند و هم دولت بخواهد، بخصوص وزارت بهداشت.

متأسفانه الآن انجمن‌ها خلاصه‌شده‌اند به برگزاری کنگره سالیانه و حداکثر یک نام‌نویسی سالیانه. درحالی‌که انجمن‌ها خیلی قوی‌تر از این می‌توانند عمل کنند به شرطی که وقت بگذارند. نوعاً افرادی که مثل دکتر دادمنش هستند که پخته این کارها می‌باشند دنیادیده هستند اما توان بدنی کمتری دارند و آن‌هایی که جوان و فعال هستند و توان بدنی بالا دارند به‌اندازه‌ی این اساتید تجربه ندارند، من همیشه گفته‌ام باید دو گروه موقع انتخابات انتخاب شوند، یکی بازو و دیگری مغز متفکر که این دو باهم پیش روند. در انجمن‌ها باید این توازن برقرار گردد.

 

پست های پیشنهاد شده